شکوائیه یک متقاضی ورود به دوره دکتری



چه کسی می گوید اگر امروز فردی/افرادی در آتش سوزانده شد، فردا این حق را ندارد/ندارند که دنیا را در آتش بسوزاند/بسوزانند!

امسال تعداد بیشماری از داوطلبان متقاضی آزمون دکتری نیمه متمرکز، علی رغم تلاش فراوان شان و داشتن شرایط ورود به دوره دکتری، قربانی ت گذاری های آموزشی غلط ورود به دوره دکتری شدند.

امسال در مرحله مصاحبه دکتری نیمه متمرکز، اعضای هیئت علمی در جلسه مصاحبه دکتری هر دانشجویی را که می شناختند یا هر دانشجویی که سفارش شده بود پذیرفتند و دانشجویان سفارش نشده، هر چقدر هم تلاش کرده بودند و هر چقدر هم رتبه های خوبی داشتند مردود شدند.

در حالیکه آزمون دکتری هم می تواند مانند سایر آزمونها به صورت متمرکز و توسط سازمان سنجش برگزار شود، اعضای هیئت علمی نمی پذیرند چون تبارگماری، پارتی بازی، رانت بازی و لابی گری اگر چه در امر پذیرش برای دانشجویان ناخوشایند است ولی برای اعضای هیئت علمی به خصوص اعضای هیئت علمی دانشگاههای تهران، بسیار جذاب و خوشایند است.

تبارگماری، پارتی بازی، رانت بازی و لابی گری که در مرحله مصاحبه دکتری وجود دارد خوشایند نیست چون برخی همچون من هیچکدام اینها را ندارند و هر چقدر هم تلاش کنند نمی توانند وارد این مرحله شوند . به خصوص دانشگاههای تهران همچون تربیت مدرس، شهید بهشتی، علامه طباطبایی، تهران و . که خدای تبارگماری، پارتی بازی، رانت بازی و لابی گری هستند.

اعضای هیئت علمی فاسد در نتیجه حضور مسئولین فاسد وجود دارند. مسئولین فاسد هم در نتیجه حضور حکومتی فاسد وجود دارند. وقتی فردی که خودش باید عدالت را اجرا کند فاسد است به چه کسی شکایت کنیم؟! وقتی خود وزیر وقت علوم استاد دانشگاه تهران (منبع پذیرش دانشجوی رانتی) است و خودش با رانت بازی دانشجو می پذیرد به چه کسی شکایت کنیم؟! وقتی قانونگذار و اجرا کننده قانون خودشان فاسد هستند و از وجود فساد حمایت می کنند به چه کسی شکایت کنیم؟!

 

در پایان، امیدوارم اتفاقی در ایران بیفتد و روزی در ایران فرا رسد که دانشگاههای ایران تعطیل شوند و اعضای هیئت علمی هم بیکار شوند تا اعتماد به سقفشان نابود شود. به خصوص اساتید دانشگاههای تهران که آنقدر اعتماد به سقف دارند که حس می کنند خدا شده اند و باید توسط دانشجویانشان یا متقاضیان ورود پرستیده شوند. واقعن شکستن غرور اعضای هیئت علمی به خصوص اعضای هیئت علمی دانشگاههای تهران لازم است. امیدوارم رخ بدهد .

چه کسی می گوید اگر امروز فردی/افرادی در آتش سوزانده شد، فردا این حق را ندارد/ندارند که دنیا را در آتش بسوزاند/بسوزانند!

همیشه جواب بدی، بدی بوده و هست و خواهد بود.

 تنها فردی که توانست و می توانست و خواهد توانست جواب بدی را با خوبی بدهد, عیسی مسیح بود چون پسر خدا بود و روح القدس در او ساکن بود. من نه پسر خدا هستم نه روح القدس در من ساکن است!

به شدت موافقم اگر امروز فردی در آتش سوزانده شد، فردا این حق را دارد که دنیا را در آتش بسوزاند.

به شدت موافقم اگر امروز افرادی در آتش سوزانده شد، فردا این حق را دارند که دنیا را در آتش بسوزاند.


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


این پدیده ای که پست قبلی به آن اشاره شد یعنی

پذیرش دانشجو بر اساس لابی گری و پارتی بازی و سهمیه خاص و رانت بازی

می گویند

پذیرش انحصاری دانشجو

 

این سیستم های انحصاری در جامعه برای اقلیتی مناسب است که داخل آن انحصار هستند ولی اکثریتی مثل من که داخل این سیستم انحصاری نیستند، هر چقدر هم تلاش کنند چون داخل سیستم انحصاری نیستند می بازند.

 

نکته جالب توجه این است که افرادی همچون غلامی، وزیر وقت علوم، و یا ، رئیس دانشگاه تربیت مدرس، یا رئیس دانشگاه امیرکبیر یا سایر روسای دانشگاههای کشور به خصوص دانشگاههای ترهان نه تنها از این شکل پذیرش انحصاری دانشجو حمایت می کنند بلکه خواهان افزایش این شکل پذیرش انحصاری هم هستند.

 

این شکل سیستم های انحصاری برای غلامی، و بقیه افرادی که داخل یک سیستم انحصاری هستند خوب است اما برای من که داخل سیستم انحصاری نیستم، خوب نیست .

 

بعد 2 روز دیگر انتخابات مجلس است و بعدش انتخابات ریاست جمهوری و . برنامه ریزی می شود، مردم دعوت می شوند، پیامک تبلیغ و دعوت به انتخابات داده می شود و مدام زمان انتخابات تمدید می شود ولی می بینند که استقبالی نمی شود .

 

خوب مشخص است استقبالی نمی شود. اکثریتی که جزء این سیستم های انحصاری نیستند روی چه حسابی فکر می کنید به تداوم و بقای سیستم های انحصاری رای می دهند؟! بعد می گویند امنیت داریم!!

جامعه ای که رسمن سیستم های انحصاری دارد یعنی آنقدر خرتوخر هست که رسمن حق ضایع می کند. چنین جامعه ای آنقدر سیکین خیاری می باشد که بدون وجود گروهک های تروریستی هم امنیت ندارد . نشانه عدم امنیت اجتماعی هم تشکیل و شکل گیری همین سیستم های انحصاری است که آشکارا حق اکثریتی را ضایع می کنند. حتی اگر این سیستم های انحصاری از سوی افراد بالا هم حمایت نشود، باز هم با عدم تداوم و بقای اوضاع فعلی خیلی راحت تر می شود از خجالت غلامی، و سایر روسای دانشگاههای کشور و به خصوصدانشگاه های تهارن که حس خدا بودن دارند در آمد.

 

وجود این سیستم های انحصاری از نظر غلامی و و . خوب است؟ پس خودشان هم بروند به تداوم و بقای این سیستم های انحصاری رای بدهند . من به تداوم و بقای این سیستم های انحصاری رای نمی دهم چون مخالف تداوم و بقای این سیستم های انحصاری عدالت تباه کن هستم چون خودم عضو سیستم های انحصاری نیستم لذا هرچقدر هم تلاش کنم باخت نتیجه آن است چون برد تعلق به افرادی دارد که داخل آن سیستم انحصاری هستند.

همانطور که گفتم حتی اگر وجود این سیستم های انحصاری از بالا حمایت نشود، نبود و فقدان یا ضعف بالا، امکان از خجالت این سیستم های انحصاری درآمدن را مهیا می سازد !!!


ماجرای نصیحت مامانم

 

بچه که بودم و اولین بار واژه پارتی بازی را شنیدم از مامانم (خدا رفتگان شما را هم بیامرزد) پرسیدم پارتی بازی یعنی چی؟ مامانم معنی پارتی بازی را به من گفت. به مادرم گفتم ای کاش من هم پارتی داشتم. مامانم به من گفت: پسرم پارتی ات خدا باشد.

خلاصه من که هیچ جا هیچ پارتی و لابی و سهمیه ای نداشتم، از بچگی خدا شد پارتی من. این پارتی من، خدا، تا سالهای 84 یا 85 همراه با تلاش و دعاهای خودم خیلی جاها کار من را راه می انداخت و خوشحال بودم از این بابت که تا سالهای 84 یا 85 خدا یا همان پارتی من عامل تاثیرگذاری در این جامعه و این مملکت بود که می توانست پارتی من شود.

از سال 85 یا 86 تا الآن نمی دانم چه اتفاقی داخل این کشور افتاد که دیگر خدا قدرتش را در این مملکت از دست داد و دیگر نتوانست حتی با تلاش خودم و دعای خودم کمکی به من کند و کارم روی زمین ماند و شدم یک بازنده.

این که از سال 85 تا الآن چه اتفاقی داخل این کشور افتاد نمی دانم، ولی می دانم که قدرت این کشور دیگر دست خدا نیست!!

حالا اینکه این موجودات قدرت یافته چه کسانی هستند، شرمنده اخلاق ورزشی تون هستم چون نمی دانم ببینم.

فقط این را می دانم که خدایی که تا سال 85 قدرتمند بود و همراه با تلاش خودم و دعای من کمکم می کرد، از سال 85 تا الآن همراه با تلاشها و دعاهای بیشتر دیگر قدرتی ندارد که به من کمک کند.

اینکه از سال 85 تا الآن چه جور موجوداتی یا چه جور شیطانی یا اجنه ای در کشورمان قدرت را به دست گرفت نمی دانم فقط می دانم که از سال 85 تا الآن کسانی قدرت را به دست گرفتند که عداوت فراوانی با خدا دارند و قدرت نفوذ خدا را به صفر رساندند!!

 

امیدوارم این شیاطین و اجنه حاکم قدرتشان را از دست بدهند و مجددن پارتی من قدرتمند شود و به قدرت برسد تا من هم بعد از چند سال کمی برد داشته باشم!!


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها